متن درس 3 عربی دوازدهم تجربی و ریاضی

الدرس الثالث: الکتب طعام الفکر

 

العلمُ صیدٌ و الکتابهُ قیدٌ فَقیّدوا العلمَ بِالکتابهِ.

دانش شکار است و نوشتن بند؛ پس دانش را با نوشتن به بند آورید.

(اَلکُتُبُ طَعامُ الفِکْر عَنْ کِتابِ «أَنا» لِعَبّاس مَحمود العَقّاد، بِتَصَرُّفٍ)

کتاب‌ها خوراک اندیشه اند. (از کتاب «أنا» نوشته عباس محمود العقاد با تصرف)

إنَّ الْکُتُبَ طَعامُ الْفِکْرِ، وَ لِکُلِّ فِکْرٍ طَعامٌ کما توجَدُ أَطعِمَهٌ لِکُلِّ جِسْمٍ.

کتابه ها خوراک اندیشه اند و هر اندیشه ای خوراکی دارد، همانگونه که برای هر بدنی خوارک هایی یافت می شود.

وَ مِنْ مَزایَا الْجِسْمِ الْقَویِّ، أَنهُ یَجْذِبُ غِذاءً مُناسِباً لِنَفسِهِ،

و از مزیت های بدن نیرومند این است که خوراکی مناسب را برای خودش جذب می کند.

وَ کَذٰلِکَ الإنسانُ الْعاقِلُ یَستَطیعُ أَن یَجِدَ غِذاءً فِکْریّاً فی کُلِّ مَوضوعٍ،

همچنین انسان دانا می تواند در هر موضوعی خوراکی فکری بیابد.

وَ إنَّ التَّحدیدَ فِی اخْتیارِ الْکُتُبِ کَالتَّحدیدِ فِی اخْتیارِ الطَّعامِ،

محدودسازی در گزینش کتاب «کتاب ها» مانند محدودسازی در گزینش خوراک است.

کلاهما لایَکونُ إلّا لِطِفلٍ أَوْ مَریضٍ.

هر دوی اینها فقط برای کودکی یا بیماری است.

إذا کانَ لَکَ فِکْرٌ قادِرٌ، تَستَطیعُ بِهِ أَن تَفهَمَ ما تَقرَأُ؛ فَاقرَأْ ما تُحِبُّ مِنَ الْکُتُب

پس اگر اندیشه ای توانمند داشته باشی که به کمک آن می توانی آنچه را می خوانی بفهمی، از میان کتاب ها هر چه را دوست داری بخوان.

فَالتَّجارِبُ لا تُغْنینا عَنِ الْکُتُبِ؛ لِأَنَّ الْکُتَبَ تَجارِبُ الأمُمِ عَلَی مَرِّ آلاف السِّنینَ،

تجربه ها ما را از کتاب ها بی نیاز نمی کنند؛ زیرا کتاب ها تجربه های امّت ها در گذر هزاران سال هستند.

وَ لا یُمْکِنُ أَن تَبلُغَ تَجرِبَهُ الْفَردِ الْواحِدِ أَکثَرَ مِنْ عَشَراتِ السِّنینَ.

و امکان ندارد که تجربه یک فرد بیشتر از ده ها سال «چند دهه» باشد.

وَ لا أَظُنُّ أَنَّ هُناکَ کُتُباً مُکَرَّرَه؛ لِأَنّی أَعتَقِدُ أَنَّ الْفِکْرَهَ الْواحِدَهَ إذا طَرَحَها أَلْفُ کاتِبٍ، أَصْبَحَتْ أَلْفَ فِکْرَهٍ.

و گمان نمی کنم که کتاب های تکراری وجود داشته باشد؛ زیرا من بر این باوردم «اعتقاد دارم» که یک فکر را اگر هزار نویسنده مطرح کنند، هزار فکر می شود.

وَ لِهذا أُریدُ أَن أَقرَأَ فِی الْمَوضوعِ الْواحِدِ آراءَ عِدَّهِ کُتّابٍ؛

بنابر این می خواهم در یک موضوع «موضوع یکسان» نظرهای چند نویسنده را بخوانم.

لِأَنَّ هٰذا الْعَمَلَ أَمتَعُ وَ أَنفَعُ مِنْ قِراءَهِ الْمَوضوعاتِ الْمُتَعَدِّدَهِ،

زیرا این کار از خواندن موضوع های بسیار «متعدّد» لذت بخش تر و سودمندتر است.

فَمَثَلاً أَقْرَأُ فی حَیاهِ « نابِلیون » آراء ثَلاثینَ کاتِباً،

مثلا در مورد زندگی ناپلئون نظرات سی نویسنده را می خوانم.

وأَنا واثِقٌ أَنَّ کُلَّ کاتِبٍ قَدْ وَصَفَ نابلیون بِأَوصافٍ لا تُشبِهُ أَوصافَ الْکُتّابِ الآخَرینَ.

و من استواردلم که هر نویسنده ای ناپلئون را با ویژگی هایی «صفت هایی» وصف کرده است که مانند ویژگی های نویسندگان دیگر نیست.

فَرُبَّ کِتابٍ یَجْتَهِدُ الْقارِئ فی قِراءَتِهِ ، ثُمَّ لا یَخْرُجُ مِنهُ بِفائِدَهٍ،

چه بسا کتابی که خواننده در خواندن آن سخت بکوشد؛ سپس سودی از آن نبرد.

وَ رُبَّ کِتابٍ یَتَصَفَّحُهُ قارِئهُ؛ فَیُؤَثِّرُ فی نَفسِهِ تَأثیراً عَمیقاً یظهَرُ فی آرائِهِ.

چه بسا کتابی که خواننده اش آن را سریع مطالعه کند «ورق بزند»، امّا تآثیری ژرف در روح او می گذارد که در اندیشه هایش آشکار می شود.

أَمّا الْکِتابُ الْمُفیدُ فَهُوَ الَّذی یَزیدُ مَعْرِفَتَکَ فِی  الْحَیاهِ وَ قوَّتَکَ عَلَی الْفَهمِ وَ الْعَمَلِ،

کتاب سودمند کتابی است که شناخت تو را در زندگی و توان تو را بر فهمیدن و عمل کردن افزایش دهد.

فَإِذا وَجَدْتَ ذٰلکَ فی کِتابٍ، کانَ جَدیراً بِالْعِنایَهِ وَ التَّقدیر.

اگر آن را در کتابی یافتی، شایان توجه و قدردانی است.

اَلعَقّادُ أَدیبٌ وَ صَحَفیّ وَ مُفَکِّرٌ وَ شاعِرٌ مِصریٌّ؛ أُمُّهُ مِنْ أَصْلٍ کُردیٍّ.

عقاد ادبدان، روزنامه نگار، اندیشمند و سراینده ای مصری است؛ مادر او اصالتی کردی دارد.

فَکانَ الْعَقّادُ لایَرَی الْجَمال إلّا الْحُریَّهَ؛ وَ لِهذا لا نُشاهِدُ فی حَیاتِهِ إلَّا النَّشاطَ عَلیٰ رَغْمِ ظُروفِهِ الْقاسیَهِ فِی الحَیاهِ.

عقاد زیبایی را فقط در آزادی می دید. نتیجتا در زندگی اش با وجود شرایط دشوارش فقط شادابی «فعالیت» می بینیم.

یُقالُ إنهُ قَرَأَ آلافَ الْکُتُب. وَ هُوَ مِنْ أَهَمِّ الْکُتّابِ فی مِصرَ.

گفته می شود او هزاران کتاب خوانده است. و از مهم ترین نویسندگان در مصر است.

فَقَدْ أَضاف إلَی الْمَکتَبَهِ الْعَربیَّهِ أَکْثَرَ مِنْ مِئَهِ کِتابٍ فِی الْمَجالاتِ المُخْتَلِفَهِ.

بی گمان او بیشتر از صد کتاب در زمینه های گوناگون به کتابخانه عربی افزوده است.

ما دَرَسَ الْعَقّادُ إلا فِی الْمَرحَلَهِ الِابتِدائیَّهِ، لِعَدَمِ وُجودِ مَدرَسَهٍ ثانَویَّهٍ فی مُحافَظَهِ أَسْوان الَّتی وُلِدَ وَ نَشَأ فیها.

عقاد به دلیل نبودن دبیرستان در استان اسوان که در آن متولد شد و پرورش یافت، فقط در مرحله دبستان درس خوانده است.

وَ مَا اسْتَطاعَتْ أُسرَتُهُ أَن تُرْسِلَهُ إلَی الْقاهِرَهِ لِتَکْمیلِ دِراسَتِهِ.

و خوانواده اش نتوانست که برای کامل کردن تحصیلاتش او را به قاهره بفرستد.

ما اعْتَمَدَ الْعَقّادُ إلّا عَلی نَفسِهِ.

عقاد تنها به خودش تکیه کرد.

فَقَدْ تَعَلَّمَ الإنجِلیزیَّهَ مِنَ السُّیّاحِ الَّذینَ کانوا یَأتونَ إلَی مِصرَ لِزیارَهِ الآثارِ التّاریخیَّهِ.

عقاد انگلیسی را از جهانگردانی «گردشگرانی» که برای دیدن آثار تاریخ به مصر می آمدند، یاد گرفت.