متن درس 2 عربی دوازدهم انسانی
وَ اللهِ، لَوْ أعطیتُ الأقالیم السبعة بما تحت أفْلاكِها عَلىٰ أن أعْصيَ اللهَ في نَمْلَةٍ أسْلُبُها جُلْبَ شَعيرَةٍ، ما فَعَلْتُ. اَلإمامُ عَليٌّ
به خدا، اگر سرزمينهای هفتگانه با هرچه زير آسمانهايشان هست به من داده می شد تا در مورد مورچه ای از خدا نافرمانى كنم و پوستِ جويی را از آن به زور بگيرم، انجام نمی دادم.
الَوجْهُ النّافِعُ، وَ الوجْهُ المُضِرُّ (وجه سودمند، و وجه زیان آور)
إنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ إنّا لا نُضيعُ أجْرَ مَنْ أحْسَنَ عَمَلاً.
همانا کسانی که ایمان آوردند و کارهاى نیک انجام دادهاند [بدانند که] ما پاداش کسى را که کار خوبی انجام داد تباه نمىکنیم.
في عامِ ألَف وَ ثَمانِمِئة وَ ثلَاثة وَ ثلَاثينَ وُلد في مَمْلکَةِ السُّوَيد صَبيٌّ سُمِّي ألَفْرِد نوبلِ.
در سال یک هزار و هشتصد و سی و سه در کشور «سوئد» کودکی زاده شد که «آلفرد نوبل» نام گرفت.
کانَ والدِهُ قدَ أقَامَ مَصْنعاً لصِناعَةِ مادَّةِ النيّتروغِليسِرين السّائلِ السَّريع الِإنفْجارِ، وَ لَو بِالحْرارَةِ القْليلةَ.
پدرش کارخانه ای را برای تولید ماده نیتروگلیسرین، مایعی که حتی با حرارت کم سریع منفجر می شود، بنیاد کرده بود.
اِهتمَّ ألَفْرِد مُنذ صِغَرِهِ بِهذِٰهِ المادةَّ وَ عمِلَ علَی تطَوْيرِها مُجِدّاً، لِيَمْنَعَ انْفِجارَها.
آلفرد از زمان کودکی اش به این ماده اهتمام ورزید، سرسختانه [مجدّانه] روی بهینه سازی آن کار کرد، تا مانع منفجر شدنش گردد.
بَنیٰ مُخْتَبَراً صَغيراً لِيُجريَ فيهِ تَجاربَهُ،
آزمایشگاه کوچکی ساخت تا تجربههایش را در آن اجرا کند؛
وَلکِٰنْ مَعَ الْأسَفِ انفجَرَ المُخْتَبَرُ وَ انْهدمَ عَلیٰ رَأس أَخيهِ الْأصَغَرِ وَ قتَلَهُ.
ولی متأسفانه آزمایشگاه منفجر شد و بر سر برادر کوچکترش ویران گشت و او را کشت.
هٰذِهِ الحادِثة لم تُضْعِفْ عَزْمَهُ، فَقَدْ واصَلَ عَمَلَهُ دَؤوباً.
ترجمه: این اتفاق اراده اش را سست نکرد، کارش را با پشتکار ادامه داد،
حتَّی اسْتطاعَ أن يَختَرعَ مادةَّ الدّيناميتِ الَّتي لا تَنْفجرُ إلّا بِإرادةِ الْإنسانِ.
تا اینکه توانست ماده« دینامیتی» را که فقط به خواست انسان منفجر می شود اختراع کند.
بَعْدَ أَن اخْتَرَعَ الدّيناميتَ أقَبل علَی شِرائِه رُؤَساء شَرکاتِ البِناء و المَناجِمِ و القوّاتُ الْمُسَلَّحَةُ وَ هُم مُشتاقونَ لِإسْتِخْدامِهِ،
بعد از اینکه دینامیت را اختراع کرد، سران شرکتهای ساختمانی و معادن و نیروهای مسلح در حالی که مشتاق به کارگیری آن بودند به خرید آن روی آوردند،
فَانْتَشَرَ الدّيناميتُ في جَميعِ أنْحاء العالَم.
پس دینامیت در همه سمت و سو[ها]ی جهان پخش شد.
قامَ ألْفِرِد بِإنشاءِ عَشَراتِ المصانعِ وَ المَعامِلِ في عِشْرينَ دولَة، وَ کَسَبَ مِنْ ذلٰك ثَروَةً کَبيرَةً جِدّاً حَتّیٰ أَصْبَحَ مِنْ أَغْنیٰ أَغنياءِ الْعالَمِ.
آلفرد اقدام به ساخت دهها کارخانه و کارگاه در بیست کشور کرد، و از آن ثروت بسیار زیادی به دست آورد تا اینکه از ثروتمندترین سرمایه داران جهان گشت.
فقدِ استفادَ الْإنسانُ مِنْ هٰذِهِ المادّة، وَ سَهَّلَتْ أَعمالَهُ الصَّعْبَةَ في حَفْرِ الْأنَفاقِ وَ شَقِّ القنواتِ وَ إنشاءِ الطرُقِ وَ حَفْرِ المَناجِمِ وَ تحويلِ الجِبالِ وَ التّلالِ إلیٰ سُهولٍ صالحةٍ للِزِّراعَةِ.
انسان از این ماده بهره برده است، و کارهای دشوارش را در کندن تونلها، شکافتن کانالها، ساخت راهها، کندن معدنها، دگرگونی کوهها و تپهها به دشتهای قابل کشت آسان کرد.
وَ مِنَ الْأعَمالِ العظيمَةِ الَّتي تَمَّتْ بِواسِطة هٰذِهِ المادة تفجيرُ الْأرَضِ في قَناةِ «بَنَما» بِمِقدارٍ مِنَ الدّيناميتِ بَلَغَ أَرْبَعينَ طُنّاً.
از جمله کارهای بزرگی است که با این ماده انجام شد منفجر کردن زمین در آبراهه «پاناما» با مقداری از دینامیت که به چهل تن رسید.
وَ بَعْدَ أن اخْتَرَعَ نوبِل الدّيناميتَ، ازدادَتِ الْحُروبُ وَ کَثُرَتْ أدواتُ الْقَتْلِ وَ التَّخْريبِ بِهٰذِهِ الْمادَّةِ،
بعد از اینکه نوبل دینامیت را اختراع کرد، جنگها افزایش یافت و ابزار جنگی و خرابکاری به وسیله این ماده زیاد شد،
وَ إنْ کانَ غَرَضُهُ مِنِ اخْتِراعِهِ مُساعَدَةَ الْإنسانِ في مَجالِ الْإعمارِ وَ البناءِ.
اگرچه هدفش از اختراعش کمک به انسان برای [در زمینه] آباد کردن و سازندگی بوده است.
نشرت إحْدَی الصُّحُفِ الْفَرَنسيَّةِ عِند مَوْتِ أخَيهِ الْآخَرِ عُنواناً خَطأَ:
یکی از روزنامههای فرانسوی هنگام مرگ برادر دیگرش عنوان اشتباهی را منتشر کرد:
ماتَ ألفرد نوبل تاجِرُ الموتِ الّذي أصبحَ غَنيّاً مِنْ خِلالِ إيجادِ طرُقٍ لِقَتل المزيدِ مِنَ النّاسِ.
«آلفرد نوبل، سوداگر مرگ که از طریق ایجاد راههایی برای کشتار بیشتر مردم ثروتمند شده بود، مُرد».
شَعَر نوبلِ باِلذَّنب وَ بِخَيْبَةِ الأمَلِ مِنْ هٰذَا العنوانِ، وَ بَقِيَ حَزيناً وَ خافَ أن يَذکُرهَ النّاسُ بِالسّوءِ بَعْدَ مَوتِهِ.
نوبل از این عنوان احساس گناه و ناامیدی کرد، و ناراحت باقی ماند و ترسید که مردم بعد از مرگش از او به بدی یاد کنند.
لذِٰلك فَقَدْ بَنیٰ مُؤَسَّسَةً لِمَنْحِ الْجَوائِزِ الشَّهيرَةِ بِاسْمِ «جائزةِ نوبلِ».
به همین منظور بنیادی را بنیان کرد تا جایزههایی که به نام«جایزه نوبل» شناخته می شود [به دانشمندان] داده شود.
وَ مَنح ثروَتَهُ لِشِراءِ الجوائِز الذَّهَبيَّةِ لِکَي يُصَحِّحَ خَطأَهُ.
و ثروتش را برای خرید جایزههای زرین داد تا لغزشش را تصحیح کند.
تُمْنَحُ هٰذِهِ الجائزةُ في کلِّ سَنَةٍ إلیٰ مَنْ يُفيدُ البَشَريَّةَ في مَجالاتٍ حَدَّدَها،
این جایزه هر سال به کسی داده می شود که به بشریت در زمینههایی که او مشخص کرده سودی برساند.
وَ هِيَ مَجالاتُ السَّلامِ وَ الْکيمياءِ وَ الْفيزياءِ وَ الطبِّ وَ الْأدَبَ و … .
در زمینههای صلح، شیمی، فیزیک، پزشکی، ادبیات و … .
وَلکِٰنْ هَلْ تُعطَی الجوائز اليومَ لمَنْ هُوَ أهْلٌ لذِٰلكِ؟!
ولی آیا امروزه جایزهها به کسی داده می شود که شایسته آن است؟
لِکُلِّ اخْتِراعٍ عِلْميٍّ وَ ابْتِکارٍ فِي التّقنيَّةِ وَجْهانِ: وَجْهٌ نافع، وَ وَجْهٌ مُضِرٌّ.
هر اختراع علمی و نوآوری در فناوری دو چهره دارد: رویه سودمند و رویه زیان آور.
وَ عَلیَ الْإنسانِ العاقلِ أنَ يستفَيدَ مِنَ الوجْهِ النّافعِ.
انسان خردمند باید از وجه سودمند بهره برد.